سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کوچولو

<>var CC=0; var CommAr=[0];
?آیسان

دوشنبه 20/7/1388  ساعت 1:56 صبح

ماشین جدید آیسان







عکسهای اتومبیلهای عجیب(f1)


20 مهر 88 - 11:38






 


 

 





 


عجیبترین و جدیترین طراحیهای اتومبیل


 




نوشته شده در دوشنبه 88/7/20ساعت 2:49 عصر توسط آریا روشنی نظرات ( ) | |

دخترها: بعضی از اونا واقاً می خونند حالا چی می خونند خدا میدونه ولی واسه اینکه تابستون راحت باشن و به بهانه کلاس سنتور , نقاشی , و با دوست پسر عزیزش برن عشق صفا به دلیل مسایل غیر اخلاقی ادامشو نمی نویسم وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …( پیشه همون پسره که با هم رفتن ددر) یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند یه سری هم به دلیل اینکه دوست پسر نداران و انگیزه ای برای دودر کردن کلاسا ندارن مجبورن خر بزنن تا برن دانشگاه (اخه شنیدن تو دانشگاه دوست پسر فراوونه)نکته(دلیل اینکه پسرا نمیرن دانشگاه همین دختراس(البته از نوع سیریشش

و اما پسر ها: یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه … یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون. همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون می بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند

که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خر میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی


نوشته شده در یکشنبه 88/7/5ساعت 11:51 صبح توسط آریا روشنی نظرات ( ) | |

وقتی یک دختر حرفی نمیزند
میلیونها فکر در سرش می گذرد

وقتی یک دختربحث نمیکند
عمیقا مشغول فکر کردن است

وقتی یک دختربا چشمانی پر از سوال به تو نگاه میکند
یعنی نمی داند تو تا چند وقت دیگر با او خواهی بود

وقتی یک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسی تو می گوید: خوبم
یعنی اصلا حال خوبی ندارد

وقتی یک دختر به تو خیره می شود
شگفت زده شده که به چه دلیل دروغ می گویی

وقتی یک دختر سرش را روی سینه تو می گذارد
آرزو می کند برای همیشه مال او باشی

وقتی یک دختر هر روز به تو زنگ می زند
توجه تو را طلب می کند

وقتی یک دختر هر روز برای تو [اس ام اس] می فرستد
یعنی میخواهد تو اقلا یک بار جوابش را بدهی

وقتی یک دختر به تو می گوید دوستت دارم
یعنی واقعا دوستت دارد

وقتی یک دختر اعتراف می کند که بدون تونمی تواند زندگی کند
یعنی تصمیم گرفته که تو تمام آینده اش باشی

وقتی یک دختر می گوید دلش برایت تنگ شده
هیچ کسی در دنیا بیشتر از او دلتنگ تو نیست
________________________________________
وقتی یک پسر حرفی نمی زند
حرفی برای گفتن ندارد

وقتی یک پسر بحث نمی کند
حال وحوصله بحث کردن ندارد

وقتی یک پسر با چشمانی پر از سوال به تو نگاه می کند
یعنی واقعا گیج شده است

وقتی یک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسی تومی گوید: خوبم
یعنی واقعا حالش خوبه

وقتی یک پسر به تو خیره می شود
دو حالت داره یا شگفت زده است یا عصبانی

وقتی یک پسر هر روز به تو زنگ می زند
او با تو مدت زیادی حرف می زند که توجه ات را جلب کند

وقتی یک پسر هرروز برای تو [اس ا م اس] می فرستد
بدون که برای همه “فوروارد” کرده

وقتی یک پسر به تو میگوید دوستت دارم
دفعه اولش نیست (آخرش هم نخواهد بود)

وقتی یک پسر اعتراف می کند که بدون تو نمی تواند زندگی کند
تصمیم شو گرفته که تورو اقلا واسه یه هفته داشته باشه


نوشته شده در یکشنبه 88/7/5ساعت 11:51 صبح توسط آریا روشنی نظرات ( ) | |

ترم ?- اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها ERROR میدهد! چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند. و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند! {پیشنهاد میکنم که در دختران ترم یکی (صفری) به دنبال GF نباشید چون اولاً پا نمدهند و ثانیاً اگر حتی یکی از این دختران برای دوستی پا بدهد (یکی در هر ?? میلیون سال) همه به شما به چشم یک همجنس باز نگاه خواهند کرد !} فقط برای عملیات قضای حاجت به WC می روند. طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.ب ه پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند. تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند. سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند. وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!) در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!
ترم ? – همچنان قادر به ساختن کلمات معنی دار نمیباشند! متوجه میشوند به غیر از آنها افراد دیگری نیز به اسم دانشجو تو این مملکت هستند! به مقدار بسیار ناچیز از قطر ابروها کاسته میشودولی سیبیل جزیی از اعضای ثابت بدن می باشد. سر کلاس متوجه موجوداتی عجیب و غریب میشوند اما اسم آنها را نمی دانند. کماکان مسیر دانشگاه تا خانه بدون هیچ کم و کاستی طی میشود. نیمی از کتاب های ترم را میخرند و نیمه دیگر را از کتابخانه میگیرند. اگر به آنها سلام کنید در جواب زمزمه نامفهومی میشنوید با این مضمون:سلام علیکم ورحمة الله و برکاته! دو- سه بار از جلوی تریای دانشکده رد میشوند اما جرأت داخل شدن را ندارند!(استغفرالله)
ترم ? – به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند. به این نکته حیاتی پی می برند که تنها استفاده WC قضای حاجت نیست!!! سوژه خنده پیدا می کنند. همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا ? جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند. می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد! تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود. در جواب سلام شما میگویند سلام!
ترم ? – با واژه BF آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند. ابروها نازک میشودو سیبیل ناپدید! در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به WC میروند!!!همیشه در دانشگاه از قسمتهای “پر پسر” عبور میکنند. شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه! (نکته:اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید پس: ?- دختره ترم ? درس میخونه. ?-شما خوشتیپید!! ? – یالا مخشو بزن دیگه چلمن!) شروع میکنن به نوشتن جزوه ! هر ?-? شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا. (خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!) و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن! (آره جون خودت ، بیچاره پدر ، مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسراست!!!!) در جواب سلام شما میگویند: سلام.چطوری؟خوبی؟
ترم ? –یکی از این موجودات خوش خط و خال (BF ) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!اصلاً سر کلاسها نمی روند و از دانشگاه فقط با WC کار دارند! چون BF دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند ( چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که BF دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی) کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد. از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است! (اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!) به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند! یک میز اختصاصی برای خودشان و BF شان در تریا دانشکده رزرو است!تابلو میشوند. کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند. سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند! در جواب سلام شما (بعد از ?? دقیقه!) می گویند: اوا … سلام ببخشید حواسم نبود(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست….خاک بر سرت!)
ترم ? – خیلی تابلو میشوند!عاشق میشوند! مورد سوءاستفاده قرار میگیرند!مشروط میشوند!!!
ترم ? – به طرز وحشتناکی تابلو میشوند! در عشق شکست میخورند!مشروط میشوند!
ترم ?– دوباره آدم میشوند. دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند(من لذت می برم میبینم این جوونا…….!) جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است. مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند. در به در دنبال شوهر میگردند. به نگهبان جلوی در دانشگاه هم پا می دهند. به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند!!!!
بعد از دانشگاه: ازدواج میکنند و رخت بچه میشورند !! دانشجویان دختر

نوشته شده در یکشنبه 88/7/5ساعت 11:51 صبح توسط آریا روشنی نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ